ماشینم رو که فروختم به نتایج جالبی رسیدم:

ماشینم رو که فروختم به نتایج جالبی رسیدم:

از سواری خوردن مفت و مجانی در اومدم

از شر ترافیک اعصاب خورد کن راحت شدم

از اشتباه در مسیریابی و علافی خلاص شدم

از هزینه های بیمورد و متعدد خلاصی یافتم

از مراقبت ها و زحماتی که برای این وسیله می کشیدم راحت شدم

از صرف وقت در پمپ بنزین، تعویض روغنی، کارواش، تعمیرگاه و ... آزاد شدم

از تصادفات بیمورد و درگیری های بیخود و اعصاب خوردی بعد از اون آزاد شدم

دیگه نه سرعت غیرمجاز میرم نه سبقت غیرمجاز می گیرم، نه یکطرفه نه دنده عقب خطرناک و...

دیگه با پلیس مشکلی ندارم

دیگه تخلف و جریمه ای ندارم

از حرص و جوش ها و فکرهای منفی سرقت و زدن رانندگان ناشی به ماشین در زمان پارک در خیابان در اومدم

بخاطر گیرآوردن جای پارک در کوچه و خیابون مشکلی ندارم

لازم نیست که حق و حقوق دیگرون رو ضایع کنم

مجبور نیستم مقررات رو زیر پا بگذارم

سرعت ندارم تا دائم آمپر رو برانداز کنم و از حد مجاز رد نکنم

با تابلوها و علائم راهنمایی و رانندگی کار چندانی ندارم

نیاز چندانی نیست پشت چراغ قرمز صبر کنم

مجبور نیستم تا به بوق و چراغ و ویراژ و فرمان دادن رانندگان و ترمزهای ناگهانی و سر و صدای دیگران عکس العمل بد نشون بدم

برا امور بیمه، معاینه فنی، کارت ماشین، گواهینامه و خلافی، تعویض پلاک، ترخیص خودرو پس از تصادف و یا حمل با جرثقیل و ... دردسری ندارم

الآن دیگه چندان مسئول تصادفات و چپ کردن و منحرف شدن وسایل نقلیه و ماشینی هایی رو که سوار میشم من نیستم

دیگه نیازی نیست فرمون، دنده و دسته راهنما رو با پارچه های سبز تبرک امامزاده ها بپیچم

لازم نیست پشت شیشه و یا سپر و صندوق عقب کلمات و واژه ها و جملات و عبارات عشقولانه و مذهبی و شعر ... بنویسم

دیگه با صافکاری و نقاشی ماشین و مکانیکی کاری ندارم

الآن که ماشین ندارم دیگه مجبور نیستم کسی رو سوار کنم

الآن دیگه برا نون و خرید از سوپرمارکت سرکوچه پیاده میرم

برا داخل اومدن و بیرون رفتن از پارکینگ با همسایه ها مشکلی ندارم

دیگه مجبور نیستم هی مواظب باشم تا باد دروازه رو به ماشینم نکوبه

برا صله رحم و مهمونی ناچار نیستم زیاد از حد مجاز سوار کنم

دیگه استهلاک ماشین آزارم نمیده

الآن دیگه مجبور نیستم بخشی از درآمدم رو برا ماشین خرج کنم

دیگه از متلک های رانندگان از خود راضی خبری نیست

حالا دیگه غصه ندارم که بنزین تموم شده، پنچر کنم، کمک خورد کنم، لنت، صفحه دیسک و کلاچ تمومه، تسمه پاره شده، آبپاش و برف پاک کن کار نمیکنه، بخاری و یا کولر خرابه، لامپا سوخته، لاستیک ترکیده، رینگ تاب داره، باطری تموم کرده، لاستیک باید عوض شه و ...

دیگه غصه و مشکل افت قیمت ماشین اذیتم نمیکنه

دیگه پیش نمیاد که مدارک رو خونه و یا محل کار جا بذارم و بدون مدارک تو خیابونا و جاده ها رانندگی کنم

دیگه نشده که بخاطر تموم کردن بنزین کنار جاده با یه ظرف سه چهار لیتری هی دس تکون بدم و التماس کنم و معمولن کسی بهم توجه نکنه

اوایل خودم رو بخاطر اینکه نسبت به افراد بالادستی یا هم سطح، مالی یا ماشینی ندارم تحقیر میکردم

ولی از همه مهم تر اینکه دارم میفهمم که اونایی که ماشین ندارن چی میکشن! ماشین نداری خیلی سخته!

اگه ماشین داری باهاش خیلی راحتی؛ هروقت هرجا که خاستی میتونی بری؛ دیگه کرایه آژانس و دربستی نمیدی و ...

راستی هرکی ماشین نداره فقط یه مشکل داره اونم ماشین نداریه؛ ولی هرکی ماشین داره هزار و یک گرفتاری داره...

انشاءا... اونایی که ماشین ندارن به وقتش بخرن و حسرتش به دلشون نمونه، و اونایی که ماشین دارن قدرشو بیشتر بدونن.